به نام آنکه جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت «شیخ محمود شبستری»
نمون برگ ارزیابی از کلاس درس (طرح نظارت بالینی) ویژهی درس ادبیات فارسی؛ متوسطهی اوّل
نام و نام خانوادگی راهنمای آموزشی: نام و نام خانوادگی مدیر:
امضا: امضا:
به نام آنکه جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت «شیخ محمود شبستری»
نمون برگ ارزیابی از کلاس درس (طرح نظارت بالینی) ویژهی درس ادبیات فارسی؛ متوسطهی اوّل
نام و نام خانوادگی راهنمای آموزشی: نام و نام خانوادگی مدیر:
امضا: امضا:
|
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت |
|
ز فضلش هر دو عالم گشت روشن ز فیضش خاک آدم گشت گلشن |
|
توانایی که در یک طــرفةالعین ز کاف و نون پدید آورد کونین |
|
چو قاف قدرتش دم بر قلـــم زد هزاران نقش بر لوح عدم ز |
|
از آن دم گشت پیدا هر دو عالم وز آن دم شد هویدا جان آدم |
|
در آدم شد پدید این عقل و تمییز که تا دانست از آن اصل همه چیز |
|
چو خود را دید یک شخص معین تفکر کرد تا خود چیستم من |
|
ز جزوی سوی کلی یک سفر کرد وز آنجا باز بر عالم گذر کرد |
|
جهــــان را دید امــــر اعتباری چو واحد گشته در اعداد ساری |
|
جهان خلق و امر از یک نفس شد که هم آن دم که آمد باز پس شد |
|
ولی آن جایگه آمد شدن نیست شدن چون بنگری جز آمدن نیست |
|
به اصل خویش راجع گشت اشیا همه یک چیز شد پنهان و پیدا |
|
تعالی الله قدیمی کو به یک دم کند آغاز و انجام دو عالم |
|
جهان خلق و امر اینجا یکی شد یکی بسیار و بسیار اندکی شد |
|
همه از وهم توست این صورت غیر که نقطه دایره است از سرعت سیر |
|
یکی خط است از اول تا به آخر بر او خلق جهان گشته مسافر |
|
در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند |
|
وز ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخر در این کار |
|
احد در میم احمد گشت ظاهر در این دور اول آمد عین آخر |
|
ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر آن یک میم غرق است |
|
بر او ختم آمده پایان این راه در او منزل شده «ادعوا الی الله» |
|
مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است |
|
شده او پیش و دلها جمله از پی گرفته دست دلها دامن وی |
|
در این ره اولیا باز از پس و پیش نشانی دادهاند از منزل خویش |
|
به حد خویش چون گشتند واقف سخن گفتند در معروف و عارف |
|
یکی از بحر وحدت گفت انا الحق یکی از قرب و بعد و سیر زورق |
|
یکی را علم ظاهر بود حاصل نشانی داد از خشکی ساحل |
|
یکی گوهــر برآورد و هدف شد یکی بگذاشت آن نزد صدف شد |
|
یکی در جزو و کل گفت این سخن باز یکی کرد از قدیم و محدث آغاز |
|
یکی از زلف و خال و خط بیان کرد شراب و شمع و شاهد را عیان کرد |
|
یکی از هستی خود گفت و پندار یکی مستغرق بت گشت و زنار |
|
سخنها چون به وفق منــزل افتاد در افهام خلایق مشکل افتاد |
|
کسی را کاندر این معنی است حیران ضرورت میشود دانستن آن |
ریچارد باخ، جاناتان را در سال ۱۹۷۰ نوشت، داستان مرغ دریایی ای که نمی خواهد مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند، می خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما همنوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود میرانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ سرگذشت این مرغ دریایی بلند پرواز، نزدیک چهل سال است که میلیونها نفر را مسحور خود کرده است. جاناتان، مرغ دریایی ، کتابی است سرشار از امید. داستان پرواز و رهایی. داستان چگونه پریدن و چگونه دل کندن، داستان رها کردن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که میشود از آن اوج گرفتن را آموخت. اینکه هرگز نباید مأیوس شد و دست از تلاش کشید. نویسنده ی این کتاب، ریچارد باخ، خلبانی است که تا کنون سه کتاب دربارهی پرواز نوشته است و جاناتان مرغ دریایی یکی از زیباترین این سه کتاب است. بخش اول این کتاب را به صورت صوتی میتوانید در ادامه دانلود کنید.
هسته ی گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد . ملاک تشخیص هسته ،اضافه است.

هر گروه اسمی از یک اسم به عنوان هسته درست می شود که می تواند یک یا چند وابسته در پیش یا پس نیز بگیرد .ساختمان گروه اسمی را می توان این گونه نشان داد:
(وابسته پیشین ) +هسته +( وابسته پسین)
مثال: (این) کتاب (خواندنی)
پرانتز علامت اختیاری بودن است و عنصر بیرون پرانتز اجباری است ؛ به عبارت دیگر اسم وابسته هم نگیرد باز هم گروه اسمی است چون بالقوه می توان برای اسم ، وابسته یا وابسته های متعدد آورد .
هسته ی گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد . ملاک تشخیص هسته ،اضافه است که به طریق زیر عمل می کند:
1. وابسته های پیشین به یکدیگر اضافه نمی شوند و در بین آن ها و هسته نیز اضافه وجود ندارد : این دو کتاب
2. اولین کلمه ای که نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است: کتاب ِ خواندنی
3. عناصری که پس از هسته قرار می گیرند، وابسته های پسین هستند که همه به یکدیگر اضافه می شوند:
کتاب ِ خوب ِ من
در دو مورد زیر وابسته ی پسین نقش نمای اضافه نمی گیرد :
الف) نشانه ی نکره : انسانی شریف
ب)وقتی که وابسته پسین جمله ی تأویل پذیر باشد: انسانی که شریف است .
حداکثر سه وابسته ی پیشین می تواند پیش از هسته قرار گیرد .
1)صفت اشاره : هرگاه واژه های «این»و «آن»و مشتقات آنها همراه با اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «صفت اشاره» اند. اما اگر بی همراهی اسم و جانشینان آن ذکر شوند «ضمیر اشاره» هستند
مثال: این دوست از آن دوست بهتر است
این از آن بهتراست
نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.
مثال: این ، مجید است این پسر ،خیلی باهوش است
صفات اشاره عبارت اند از : این، آن، همین ،همان،چنین،چنان ،این چنین ،آن چنان این گونه آن گونه این سان آن سان این طور آن طور این همه آن همه این قدر آن قدر همین قدر همان قدر این اندازه آن اندازه همین اندازه همان اندازه
2)صفت پرسشی : هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....»همراه با اسم یا جانشینان اسم بیایند «صفت پرسشی»نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.
مثال: کدام کتاب را دوست داری؟ کدام را دوست داری ؟
3) صفت مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اندو اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند.
مثال: آن همه مردم آمدند .
همه آمدند.
نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ» مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند.
مثال: هیچ عاقلی را می شناسی؟
4) صفت تعجبی: هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی ذکر گردند «ضمیر تعجبی» اند.
مثال: چه کار خوبی کردی !
چه کردی !
5) صفت شمارشی: الف)صفت شمارشی اصلی: هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی ذکر شوند «ضمیر شمارشی»اند
مثال : یک روز پیشت می آیم
ب) صفت شمارشی ترتیبی: صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.
مثال: چهارمین ماه از آشنایی ما فرا رسید
ماه چهارم فرا رسید
6) صفت عالی : همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند
مثال: دیدن تو بزرگ ترین (صفت عالی)آرزوی من است
7) شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرندو خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .
مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام و......
مثال: حاج خانم سمیرا از مکه برایمان سوغاتی می آورد .
حاج خانم از مکه برایمان سوغاتی می آورد.
نکته 1) :شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند .
نکته2) اگر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی اند مثال: پدر مجید آمد .
قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :
1. نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی شاخص است . این وابسته معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: دکتر زرین کوب
2. هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .
3. صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین کیلو پرتقال
4. اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری نمی تواند بیاید. مثلا ً نمی توان گفت چه چهار گل زیبایی!
5. صفت مبهم با صفت شمارشی و صفت اشاره هم نشین می شود . مثال:هرهشت تخته قالی به فروش رفت .
6. صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند
7. صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین هشت قطعه طلا ارزش فراوانی دارد .
1) «ی » نشانه ی نکره: کتابی خریدم
2) نشانه های جمع: دوستان ، کتابها
3)صفت شمارشی ترتیبی(همراه با پسوند -م): کتاب چهارم
4)صفت تفضیلی: دوست بهتر
5)مضاف الیه : کتاب درس ، دفتر ریاضی
6)صفت بیانی: کتاب سودمند ، دفتر بزرگ
صفت بیانی دارای انواعی است که به اختصار به آنها اشاره می کنیم:
- بن مضارع + نده : خورنده ، بیننده، ....
الف: فاعلی - بن مضارع + « ا » : بینا، شنوا، دانا،....
- بن مضارع +«ان»: خندان، دوان، ....
ب: مفعولی بن ماضی+ه : خورده ، شکسته ، ...
ج: لیاقت مصدر + ی: خوردنی ، دیدنی ،....
د: نسبی اسم + ی«نسبت»:زمینی، آسمانی، خاکی ، قائم شهری ،بروجردی ،
قواعد هم نشینی وابسته های پسین :
1. نشانه ی جمع نزدیک ترین وابسته ی پسین به هسته است.مثال :کلاس های پنجم دبستان تعطیل شدند.
2. نشانه ی جمع بر یای نکره تقدم دارد.کتاب هایی که تازه چاپ شده اند ...
3. وقتی نشانه جمع و یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند مضاف الیه نمی تواند بیاید .می گوییم :دانشجویانی کوشا آمدند . اما نمی گوییم : دانشجویانی کوشا دانشگاه تهران آمدند .
4. اگر یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند ،یای نکره را می توان پیش یا پس از صفت بیانی آورد . مثال : خوابی ترسناک دیدم . یا : خواب ترسناکی دیدم
5. یای نکره بعد از صفت شمارشی با ـُ م می آید . مثال:قرن هفتمی که در باره آن سخن می گوییم .
6. هم نشینی صفت بیانی و صفت شمارشی با ـ ُ م امروز کم کاربرد است .مثال : در چوبی سوم