دانشگاه و مکتب امام حسین(ع) به وسعت تاریخ دارد که برای همه جهانیان درس های زیادی آموخته، که در هیچ دانشگاه و مدرسهای تدریس نشده است و از این رو راه و منش سید الشهدا، امروزه الگوی برای مبارزات ملتهای آزاده جهان شده است.
امام حسین علیه السلام و یاران باوفای ایشان با عمل به فرامین الهی، به انسان های مؤمن، آزاده، جوان مرد و فداکار آموختند، که هنگامی که اساس مکتب با خطر مواجه می شود، باید در راه حفظ و پاسداری آن از هیچ گونه جانفشانی، فداکاری، ایثار و مقاومت دریغ نورزند.
بدون شک درس های دانشگاه نهضت حسینی آن قدر شور انگیز، متنوع و فروان است، که هنوز با گذشت چندین قرن هر روز و هر دم هم بر جلوه و شور آن افزوده می شود، چرا که استاد این دانشگاه امام حسین(ع) است و درس های این متکب، ایمان، ایثار، عزت، آزادگی، عشق به خدا، شجاعت، عمل به تکلیف و ... و از برنامه های اصلی این دوره، «امر به معروف و نهی از منکر»، « فداکاری در راه مکتب»، «آزاده زندگی کردن»، «حفظ عفاف و پاسداری از حجاب»، « درس توحید»، «حفظ مقدسات اسلامی»، «درس امام شناسی»، «ظلم تیزی»، «جوان مردی و فرزانگی» و «پایبندی به نماز»، و همچنین تلاش برای اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد است.
حضرت ختمیمرتبت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم هدف از بعثت و نبوت خود را در این جمله خلاصه کرده فرمودند: «انِی بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق» به این معنا که «من مبعوث شدم تا مکارم و فضیلتهای اخلاقی را به تمامیت برسانم و کامل کنم.»، همین نکته در روایت دیگری از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در کتاب شریف نهجالبلاغه عنوان شده است که فرمودند: «یثیروا لهم دفائن العقول» به این مفهوم که انبیاء علیهم السلام مبعوث شدند تا گنجینههای مدفونشده عقل بشری را برانگیخته کنند، گویا به کمال رساندن مکارم اخلاقی و مبعوث کردن گنجینههای عقل، هر دو، با هم در ارتباط هستند. وقتی روش و سبک زندگی شخصیتهای مهم صدر اسلام را مرور میکنیم، این نکته مشخص میشود که اصحاب گرامی پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، مانند ابوذر غفاری، سلمان فارسی، عمار یاسر و دیگران تلاش زیادی در مسیر حقگویی، پرهیزکاری، ایثار، خدمت به مردم، شجاعت، عدالت و سایر مکارم اخلاقی داشتند بهطوری که به اوج قلههای کمال و فضایل اخلاقی و دینی رسیدند.
هدف غایی از رسالت نبی مکرم اسلام که اتمام مکارم اخلاق و رشد عقلی بشریت بوده، پرداخته است. آنطور که این کارشناس دینی عنوان میکند، در سبک زندگی مردم آن دوران مشاهده میشد که در همه امور به قعر تاریکیها و جهالت فرو رفته بودند، دختران را که بهعنوان نعمت به آنها داده میشد، زنده به گور میکردند و از داشتن دختر، خجالتزده بودند. در زمینههای اقتصادی بهشدت اهل ربا و قمار بودند و درآمدهای حرام داشتند. روابط درون خانواده و اجتماعی بهشدت نزول کرده و فرهنگ غلطی بر زندگی آنها حاکم شده بود. البته این فرهنگ غلط تنها به مردم ساکن شبهجزیره عربستان محدود نمیشد، بلکه در سراسر دنیا و در سرزمینهای دیگر هم نمونههای زیادی از اندیشهها و آرای خرافی و باطل وجود داشت. بهعنوان مثال حتی یونانیان آن زمان که در علم فلسفه فعال بودند، باور داشتند که موجودات زنده سه نوع هستند، شامل: انسان، حیوان و زن(!)، درواقع زنان را جزء انسانها نمیدانستند و طبق همین باور غلط و اندیشه منحرفانه، زنان را از هر نوع حقوق انسانی دور میدانستند و آنها را مثل حیوانات خرید و فروش میکردند.
چکیده: پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ در بيست و هفتم رجب به مقام رسالت برگزيده شد و در اين روز آياتي از سوره علق بر آن حضرت نازل شد، مدتي بعد از آن در ماه رمضان نزول دفعي قرآن اتفاق افتاده لذا تاريخ بعثت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ قبل از نزول دفعي قرآن بوده است.
در مورد زمان نزول قرآن و بعثت، ديدگاه هاي مختلفي ارائه شده است:
1. بيست و هفتم رجب.
2. هفدهم رمضان.
3. بيست و چهارم رمضان.
4. هيجدهم رمضان.
5. دوازدهم ربيع الاول.
6. شب نيمه شعبان.
7. هشتم ربيع الاول.
8. سوم ربيع الاول.
هدف اصلی این مقاله بررسی عمده ترین عوامل مؤثر در ایجاد جامعه مطلوب از دیدگاه امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه است، که از جمله مهم ترین آن ها، بیان اوصاف و ویژگی های افراد چنین جامعه ای و نقش هر کدام از این اوصاف در ایجاد آن و نیز وظایف مردم و زمامداران به عنوان ارکان اصلی جامعه، به ویژه وظایف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی می باشد و در نهایت، این نکته بیان خواهد شد که از دید ایشان نمونه اعلای چنین جامعه ای، جامعه مهدی موعود (عج) است.
جامعه از لحاظ لغوی ریشه جامعه از جمع به معنی گردآوردن چیزی از تفرقه و جدایی است و «تجمع» و «استجماع» و «المجموع» نیز به معنای کسانی است که از اینجا و آنجا گرد هم آمده باشند. «جمع» اسمی است که برای گروه انسان ها به کار می رود و «مجمعه» مانند جمع است و آن را در مورد جماعت غیر انسان ها نیز به کار برده اند; مثل جماعه الشجر و جماعه النبات.1 مطابق با این تعاریف، جامعه به معنی گردآمدن، جمع شدن، گروه و... می باشد. از لحاظ معنای اصطلاحی تعاریف گوناگونی را برای آن ذکر نموده اند: آبریل و همکارانش عقیده دارند که جامعه عبارت است از گروهی از افراد بشری که در سیستم های خودکفا با هم شریک بوده، قادر هستند نسبت به کسانی که زندگی فردی دارند، ادامه موجودیت بیشتری دهند.2 به نظر میچل این واژه آن قدر گسترش پیدا کرده که معمولا با واژه «امّت» و حتی مجموعه گسترش یافته ای از یک دوره از زمان مترادف شده است.3 در کتاب باتامور جامعه عبارت است از مجموع افراد بشری روی زمین که با همدیگر دارای فرهنگ، آداب و رسوم، مهارت ها، عقاید و ارزش های خاصی هستند.4 ساموئل کینگ می گوید: جامعه مجموعه ای از افراد است که بر اثر سنن، آداب و رسوم، شیوه های زندگی و فرهنگ مشترک به هم پیوسته اند و در آن جامعه هر فرد احساس می کند که به آن تعلق دارد.5 به عقیده گیدنز جامعه دسته ای از مردم هستند که به خاطر نیل به هدف عام المنفعه ای در حال همکاری و تعاون با یکدیگر زندگی می کنند.6 از دید دورکیم جامعه تنها مجموعه ای از افراد نیست; منظومه ای است که از اتحاد افراد به وجود آمده است; واقعیت خاصی با صفات خاصی است. شکی نیست که اگر شعورهای فردی نبود هیچ امر جمعی تشکیل نمی شد. اما برای آنکه امور اجتماعی به وجود آید، این شعورها باید به نحوی به هم بپیوندند و با هم ترکیب شوند.7 در بیشتر این تعاریف، جامعه به عنوان گروهی از افراد که دارای فرهنگ، آداب و رسوم مشترک هستند و در جهت اهداف خاصی با هم تعاون و همکاری دارند، قلمداد شده است. برای این مفهوم کلماتی همچون جامعه، حشر، عشیره، حفره، حشره، طائفه، امت، جوامع، جماعت و حزب به کار رفته است.
منشأ پیدایش جامعه در کلام حضرت علی(علیه السلام)، به عوامل مؤثر در اجتماعی زیستن انسان و در نتیجه، تشکیل جامعه نیز اشاره شده است که در ذیل بیان می گردد.: الف. نیاز انسان ها به همکاری با یکدیگر برای رشد معنوی انسان ها در امور معنوی، پیمودن ارزش های انسانی، نجات از تاریکی ها و ظلمات احتیاج به همکاری و همیاری دیگران دارند. امام علی(علیه السلام) در این مورد می فرمایند: «و همواره با اجتماعات بزرگ باشید که دست خدا با جماعت است. از پراکندگی بپرهیزید که دوری کننده از مردم بهره شیطان است; چنان که گوسفند تنها طعمه گرگ است.»8