من دزد مال مردم هستم نه دزد دین مردم

نقل است در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار به همراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دور دست شد.

در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده، تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند.

حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند. در بین اموال مسروقه یکی ازحرامیان کیسه‌ای پر از سکه‌های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه‌های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه‌ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود.

حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود. رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک‌ زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود همی گفت که من گول آن عالم را خوردم.

رئیس حرامیان دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم؟ رئیس دزدان پاسخ چنین داد:

«ای ابله، درست است که ما دزد مال مردمیم اما هرگز قرار نبود دزد دین مردم باشیم»

یک پرسش و چند پاسخ

همکاران بزرگوار به پرسش زیر پاسخ داده و جواب خود را با دلیل و ذکر فعل یا فعل ها،

در بخش نظرات وبلاگ http://qrfarsig.blogfa.com ثبت نمایند.

پرسش:

بیت «بهتر از هر چه هست در دنیا      با خدا راز گفتنت امروز» چند جمله است؟

دانلود فصل به فصل کتاب فارسی هشتم

دانلود فصل به فصل کتاب فارسی هشتم

همکاران گرامی برای دانلود هر یک از بخش های مورد نظر خود بر روی گزینه ی مربوط کلیک نمایید.

مقدمه تا پایان ستایش از صفحه 1 تا 10

فصل اول از صفحه 11 تا 28

فصل دوم از صفحه 29تا 42

فصل سوم از صفحه 43 تا 62

فصل چهارم از صفحه 63تا 84

فصل پنجم از صفحه 85 تا 102

فصل ششم از صفحه 103 تا 110

فصل هفتم از صفحه 111 تا 152 پایان کتاب

 

 

مقالات دیگر...