شادکامی از دیدگاه حضرت علی علیه السلام

شادکامی می تواند زمینه ساز پذیرش گزاره های معنوی در انسان شود..

شادکامی در دین اسلام

دین اسلام به عنوان آخرین برنامه ی الهی زندگی بشر، دینی کامل، جامع و آسمانی است و با توجه به نیازهای متفاوت انسان زمینه های لازم برای کمال و تکامل او در ابعاد مختلف، نگاهی همه جانبه به وی داشته است، از جمله به پدیده ی شادمانی و نشاط توجه خاصی نموده و برای تجدید توان و کسب شادی و طراوت روحی راهکاری بنام "ادخال سرور"، "خرسندسازی" هم نوعان را ارائه کرده است و آن را از خصلت های خداجویان دانسته است (لقمانی، ۱۳۸۰؛ به نقل از دریکوندی، ۱۳۸۱).
 
شادمان کردن مومنان که در احادیث همچنان که مشاهده شد، سفارش زیادی به آن شده و همپایه ی شاد کردن رسول خدا و خداوند است. شادکامی که در فرهنگ دینی مرور نام گرفته است، صفتی پنهان و قلبی است که به خاطر دستیابی به خیر و منفعت و همراه با لذت درونی انسان خواهد بود، از این رو مفهوم "سر" "ویژگی ناپیدا" در آن وجود دارد و صاحب نظران آن را شادی خالصی قلبی دانسته اند (لقمانی، ۱۳۸۰؛ به نقل از دریکوندی، ۱۳۸۱).
 
روشنفکران و اسلام شناسان نشاط و شادمانی را پیامد ایمان به خدا می دانند و برای ایجاد نشاط ارزش زیادی قائل هستند. در این زمینه استاد مطهری معتقد است که ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد، چه از نظر کاهش و رفع ناراحتی های ضروری که لازمه ساختمان این جهان است. خوش بینی، روشن دلی، امیدواری و آرامش خاطر از آثار بهجت زایی و انبساط آفرینی ایمان ملی است.


شادکامی از دیدگاه مولای متقیان امام علی (علیه السلام)

شادی، انبساط خاطر و نشاط می آورد و غم، گرفتگی خاطر و دلگیری. 2- کسی که شادیش کم باشد، آسایش او در مردن باشد. ۳- هر شادمانی به همان اندازه تلخ کامی در پی دارد. ۴- ریشه ی خرد توانمندی است و میوه ی آن شادی. ۵- شانی تو بیشتر به خاطر کار خیری می باشد که انجام داده ای و اندوهت بیشتر برای کار خیری است که از دست داده ای، ۶- عبدالله بن عباس می گوید: پس از سخن رسول خدا از هیچ سخنی به اندازه ی این سخن علی (علیه السلام) بهره مند نشده ام اما بعد، آدمی گاه برای دست یافتن به چیزی شاد می شود که در هر حال به آن می رسد و برای نرسیدن به چیزی اندوهگین می شود که هرگز به آن نمی رسد.
 
بنابراین، نکند بالاترین هدف تو در این دنیا رسیدن به لذتی یا فرونشاندن خشمی (از طریق انتقام) باشد بلکه باید هدف خاموش کردن باطلی یا زنده کردن حقی باشد و باید شادی تو به خاطر آن چیزی باشد که به امری از امور آخرتت دست یابی واندوهت آن جا باشد که امری از امور آن را از دست می دهی. ۷- هر که دلی را شاد کند: سوگند به آن که همه ی آواها را می شنود، هیچ کس دلی را شادمان نسازد مگر آنکه خداوند از آن شادمانی لطفی بیافریند و بدان گاه که گرفتاری و مصیبتی بدو رسد آن لطف، همچون آبی که در نشیب روان گردد، به سوی آن مصیبت و گرفتاری سرازیر شود و آن را از او دور گرداند همچنان که 
شتر غریبه (از میان رمای شتران) رانده می شود. ۸شادی مومن در چهره ی او واندوهش در دلش پنهان است.