سبک تدریس علامه طباطبایی

 

ده نکته از سبک تدریس علامه طباطبایی، به مناسبت 24 آبان، سال‌روز رحلت ایشان

علاّمه سید محمدحسین طباطبایی(ره)به عنوان استاد برجسته معارف اسلامی در عصر حاضر، در مقام تدریس، به تربیت شاگردانی همت گماشت كه هر یك در جهان اسلام پرقروغند.

این مختصر، به بحث و بررسی اجمالی شیوه تدریس آن دانش‌مرد می‌پردازد.

در مجموع می‌توان ویژگی‌های برجسته سبک تدریس علامه طباطبایی را چنین برشمرد:

1. کلاس بدون تعطیلی؛ آیت‌الله مصباح می‌گوید: در طول 12 سالی که شاگرد علامه طباطبایی بودم حتی یک بار، و در شرایطی مانند برف و باران نیز کلاسشان را تعطیل نکردند.

2. نشستن هم‌سطح شاگردان؛ شاگردان ایشان نقل می‌کنند که علامه هرگز در کلاس درس تکیه نمی‌دادند و هم‌سطح با شاگردانشان می‌نشستند.

3. تدریس آرام و آهسته؛ ایشان خیلی آرام و آهسته تدریس می‌نمود، از پراکنده‌گویی اجتناب داشت، ولی در عوض کم‌گوی و گزیده‌گوی بود و بحث‌ها را با عباراتی کوتاه، اما متین و محکم و مستدل بیان می‌کرد. علامه در تدریس شیوه‌ای نرم و ملایم داشت و به هیچ‌یك از مطالب درسی خود پایان نمی‌داد مگر این‌كه با بحث خود آن را اشباع می‌نمود.

4. روشن نمودن اصل بحث؛ ایشان در آغاز تدریس، نخست موضوع درس را روشن نموده و ابعادش را تشریح می‌کرد و بعد به استدلال در خصوص آن موضوع می‌پرداخت و عقیده داشت بسیاری از خطاها و اشتباه‌های برخی اساتید این است که موضوع بحث را به درستی روشن نمی‌کنند.

ایشان بدون این‌كه ذهن شاگرد را با دسته‌بندی‌های گوناگون متشتت كند، از عبارات موجز و كوتاه بهره می‌گرفت. همچنین از مسائلی که طرح آن ممکن بود تفرقه‌ای ایجاد کند و یا احیانا انحراف فکری پدید آورد، اجتناب می‌کرد و مباحث حساس را تنها با برخی از خواص در میان می‌گذاشت.

5. ابا نداشتن از گفتن «نمی‌دانم»؛ علاّمه از این‌که با صراحت بگوید «نمی‌دانم» ابایی نداشت؛ بارها اتفاق افتاد که می‌گفت «باید این موضوع را ببینم» و یا این‌که «لازم است در خصوص آن فکر کنم، بعد جواب دهم».

6. معنویت محسوس در کلاس؛ واقعاً انسان وقتی از جلسه درس ایشان بیرون می‌آمد، اولاً احساس معنویت می‌کرد و ثانیاً به روشنی می‌دید که فیض و مطلبی در زمینه مطرح شده- چه در تفسیر و چه فلسفه- عایدش شده است.. البته هر کس به‌اندازه استعداد خود.

7. دادن فرصت تفکر به شاگرد؛ علامه برای آن‌که کلاس را برای شاگرد به محیطی آرام و صمیمیی تبدیل کند تا ذهن او را به تحرک و پویایی وادارد، در جلسات خود می‌فرمود: «به من استاد نگویید، ما یک عده‌ای هستیم که این‌جا جمع شده‌ایم تا حقایق اسلام را بررسی کنیم و من از آقایان خیلی استفاده می‌کنم.»

وی در برخورد با شاگردان هرگز تحمیل عقیده و تحکم فکر نداشت بلکه روش ایشان در پاسخ‌گویی به اشکالات و سؤالات، این بود که پاسخ و توضیح خود را مطرح می‌کرد و بعد برای آنکه به شاگرد میدان تفکر داده باشد، نظر خود را یک امر قطعی و حتمی اعلام نمی‌کرد بلکه نوعاً می‌فرمود: «ااین چیزی‌است که به‌نظر ما می‌رسد و شما خودتان ببینید تا چه اندازه منطقی و مورد پذیرش است؟». جلسه درسی علاّمه طباطبایی؟ره؟ به نحوی بود که شاگردان شهامت اشکال کردن را داشتند و اگر شاگردی به درس ایشان انتقادی داشت، با مهربانی و ملاطفت سخن او را گوش می‌داد و با کمال احترام وی را متقاعد می‌نمود.

8. استدلال توأم برهان، نه شعر و داستان؛ علامه در تدریس مقید بود که حریم علوم و مباحث را حفظ کرده و آن‌ها را با هم ممزوج نکند و عادت نداشت در درس‌های فلسفی و عرفان نظری از مَثَل، شعر، داستان، حتی آیات و روایات، و عبارات کشکول‌گونه برای خوش‌امد شاگرد استفاده کند، بلکه معتقد بود مطالب برهانی باید به‌وسیله دلیل تفهیم شود و از این طریق باید اذهان را برای پذیرش مطلب مهیّا کرد. ایشان در زمینه علوم نظری مثل فلسفه و امثال آن می‌گوید: «شایسته نیست در اثبات چنین علومی به شعر و داستان تكیه شود.»

استاد احمد عابدی درباره شیوه تدریس فلسفی علامه می‌گوید: «علامه هرگز از روایات و آیات، شعر، کلمات عرفا استفاده نمی‌کرد و تنها از برهان بهره می‌جست و معتقد بود اگر آیه قرآن را در بحث فلسفی بیاوریم دانشجو تعبداً می‌پذیرد.»

9. احترام به بزرگان ضمن نقد آراء آنان؛ معظم‌له در تدریس خود، ضمن نقد و بررسی آثار و آراء بزرگان، احترام و حرمت علمی و اجتماعی آنان را حفظ می‌کرد و حتی اگر می‌خواست نظر فردی را رد کند و یا مورد انتقاد قرار دهد، از عبارات ملامت‌گونه و سرزنش کننده استفاده نمی‌کرد. ایشان در نقل مطالب کاملاً دقیق بود و می‌کوشید، تمامی مضامین بحث مورد نقد را بیان کرده و در پایان اشکالات آن را ارزیابی کند و احیاناً با استدلال محکم و براهین اصولی آن‌ها را مردود اعلام نماید و اگر عبارت نادرست بود و نیاز به تکمیل داشت، به رفع اشکال مبادرت می‌کرد.

قرآن و اهل بیت علیهم السلام, [09.11.21 13:50]

10. پاسخ‌گویی با لبخند؛ علامه عادت نداشت به‌طور مستقیم به چشمان شاگردان خود نگاه کند و همیشه چشم‌های آبی خود را که بسیار جذاب و براق بود به آسمان- یعنی سقف مسجد یا مَدرس- می‌دوخت و اگر شاگردی اشکال و سؤالی مطرح می‌کرد، لحظه‌ای با لبخند به او نگاه می‌کرد و بعد به پاسخ می‌پرداخت.

پس از پایان درس هم استاد مدتی برای پاسخ‌گویی در محل درس می‌نشست و سپس در مسیر برگشت افرادی که سؤالات دیگری داشتند، همراه ایشان تا در منزلشان می‌رفتند و پرسش‌ها و اشکالات خود را مطرح می‌کردند. در واقع علامه طباطبایی هنگام تدریس و قبل و بعد آن، همانند خود طلاب و شاگردانش بود و هیچ‌وقت دیده نشد که در برابر سؤال کسی- هر چند بی‌ربط باشد- اخم کند یا به اصطلاح وی را «خیط» نماید؛ بلکه همراه با لبخندی ملیح پاسخ مناسب را بیان می‌کرد.

استاد غلامحسین دینانی می‌گوید: «من كه خودم از شاگردانش بودم، هیچ‌وقت در هیچ سؤالی خودم را كنترل نمی‌كردم، چون می‌دانستم ایشان آنقدر بزرگوار است كه هر چه دلت خواست می‌توانی بگویی. در مقابل سؤال رو ترش نمی‌كرد و به همین جهت احساس آزادی می‌كردیم و هرچه در دل داشتیم می‌گفتیم. ایشان هم با كمال بردباری با ما هم‌نفسی می‌كرد و كنار می‌آمد و جواب می‌داد.» دکتر دینانی بارها تأکید می‌کند که آزاداندیش‌تر از علامه طباطبایی هرگز در عمر خود ندیده است.

منابع:

1. علی باقی نصرآبادی، مقاله رمز موفقیت علامه طباطبایی، پگاه حوزه، اردیبهشت 1382 - ش 7، ص 14.

3. خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی، ص26.

4. سیدرضا طباطبایی نوه علامه طباطبایی/خبرآنلاین.

5. مجموعه مفاخر ایران زمین، ج9، مركز آموزش سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران، چ اوّل 1385. علاّمه سیدمحمّدحسین طباطبایی،