گوشه ای اززندگی سیاسی امام حسین علیه السلام

فعاليتهاي سياسي
امام حسين(عليه السلام) در هيچ يک از مراحل زندگي خود؛ چه پيش و چه پس از امامتِ خود، نسبت به مسائل سياسي بي تفاوت نبود و همواره به صورت هاي مختلف به انتقاد، افشاگري و روشن گري در مورد مفاسد حکّام غاصب مي پرداخت. آن حضرت در زمان امام حسن(عليه السلام)، تابع آن امام هُمام بود و بنابر شرايط صلح امام حسن(عليه السلام)، اقدام عملي بر ضدّ معاويه، که غاصب حکومت و خلافت بود، نکرد ولي در زمان امامت خود که از سال پنجاهم هجري آغاز شد و ده سالِ آن همزمان با تداوم غصب خلافت توسط معاويه بود، اقدامات سياسي ويژه و حساب شده اي عليه سياستهاي حکومتي در جهت حفظ اسلام و مسلمانان از انحراف انجام داد.
معاويه، به نام اسلام و خليفه مسلمين، بر جان و مال و عقيده مردم مسلّط شد و به احياي تبعيض هاي نژادي و رقابتهاي قبيله اي پرداخت. به جعل احاديث و تفسير و تأويل آيات قرآن براي وجهه شرعي بخشيدن به حکومت خود اقدام کرد. به ترويج فرقه هاي باطل؛ نظير جبريه و مرجئه، براي تضعيف مباني اعتقادي مسلمانان دست زد. مسلمانان را نسبت به مکتب علوي، که منادي اسلام راستين بودند، بيگانه کرد و اهل بيت را در نظر آنان ظالم جلوه داد و بالاخره افراد مؤثر، متفکّر و متديّن مانند حجربن عدي، عمرو بن حمق خزاعي را به قتل رسانيد.

و اما اقدامات سياسي آن حضرت در زمان معاويه عبارت بودند از:

1 . انتقاد و افشاگري
امام حسين(عليه السلام) با خطبه ها و نامه هاي فراوان به معاويه، انزجار خود را نسبت به فعاليتهاي او اعلام کرد و بارها نسبت به بدعت گذاري ها، مفاسد مالي، کشتار شيعيان و بهويژه معرفي يزيد به عنوان وليعهد، به شدت معترض شد و اذهان آزادي خواهان را متوجه انحراف حکومت معاويه کرد. نمونه اش پاسخ نامه آن حضرت به معاويه است که در آن نوشت: «افراد ظالمي که اطراف تو را گرفته اند، داخل در حزب ستمکاران و اعوان شيطان اند. آيا تو حجربن عدي و اصحاب او را که از اهل عبادت و زهد بودند نکشتي؟ حجر و ياران او براي دفع بدعت و امر به معروف و نهي از منکر قيام کردند و تو از روي ظلم آنان را کشتي. آيا تو قاتل عمرو بن حمق، که از شدت عبادت پيشاني اش پينه بسته بود، نيستي؟... تو ادعا نکردي که «زياد» فرزند ابوسفيان است و حال آنکه پيامبر فرمود: «الولد للفراش» و تو او را بر مردم مسلّط ساختي و او بر مسلمانان سخت گرفت و پاي آنان را بريد و آنان را بر شاخه هاي درخت آويخت...


تو اکنون کودکي (يزيد) را براي امارت و حکومت اختيار کرده اي که همواره شراب مي خورد و با سگ ها بازي مي کند و من مي بينم که خود را به هلاکت انداختي و دينت را نابود کردي و ملت را خوار ساختي.»
آن حضرت در مدينه، در حضور معاويه نسبت به ولايت عهدي يزيد اعتراض کرد و خطاب به معاويه فرمود: «آنچه درباره کمالات يزيد و لياقت وي براي اداره امور امّتِ اسلامي گفتي فهميدم. تو يزيد را چنان توصيف کردي که گويي شخصي را مي خواهي بشناساني که زندگي او بر مردم پوشيده است... نه، يزيد آنچنانکه بايد خود را نشان داده و باطن خود را آشکار ساخته است... يزيد چون سگ باز، کبوتر باز و بوالهوسي است که عمرش را با ساز و آواز و خوشگذراني سپري مي کند.»

2 . احقاق حق
امام حسين(عليه السلام) در جهت تضيف حکومت معاويه و تقويت بنيه مالي مخالفان حکومت او، گه گاه دست به مصادره اموال عمومي مي زد. در تاريخ آورده اند که آن حضرت اموالي را که از يمن براي معاويه مي بردند تصرف کرده و آن را ميان نيازمندان بني هاشم و ديگران تقسيم نمود سپس به معاويه نوشت: «از حسين بن علي به معاوية بن ابي سفيان. اما بعد، گذر کارواني بر ما افتاد که اموال و پوشاک و عنبر و عطرهايي را براي تو مي آورد تا آنها را در خزائن دمشق بسپاري و پس از نوشيدن (و تصرّف) نخستين خود، آنها را به فرزندان پدرت بخوراني. من به آن نياز داشتم و آن را تصرف کردم، والسلام.»

3 . تربيت ياران
امام حسين(عليه السلام) از روزهاي نخستين امامت خويش، به تربيت ياران و اصحاب آگاه و امين در جهت حفظ حريم مکتب اسلام پرداخت. آن حضرت در ضمن نامه ها و سخنراني هاي خود، به آماده سازي افرادش مي پرداخت و هنگامي که خطابه اي ايراد مي کرد، از حاضران مي خواست تا مطالب را به ديگران برسانند و نيز با بزرگان و صاحبان نفوذ عراق و حجاز در ارتباط بود. عمرو بن عثمان، جاسوس معروف دستگاه اموي در مدينه طي گزارشي به معاويه چنين نوشت: «چندي است جمعي از مردان عراق با حسين بن علي ديدارهاي مرموز دارند، به علاوه خود اطلاع يافته ام که افراد سرشناس حجاز نيز وقت و بيوقت با وي در تماس هستند. دور نيست که نتيجه اين گفت و شنودهاي سياسي، بعدها به صورت طوفاني جلوه کند.»